رهایی: آزادی
نخجیر: شکار، حیوانی را که شکار کنند.
بند: طناب، ریسمان، اسارت
فرجام: پایان، آخرکار، عاقبت کار
اژدها: جانور افسانهای بزرگ به شکل سوسمار که اغلب دو سر دارد.
دیده: چشم
پیکار: جنگ
پرخاش: جنگ و ستیزه جویی، دُرشتی
هفتخان: نام هفت مرحله از جنگ های رستم
رخش: اسم اسب رستم؛ در لغت به معنی رنگ سرخ و سفید مخلوط شده است.
مرحله: فاصلهی بین دو منزل که مسافر طی میکرده است، قسمت
زابلستان: نام شهری در استان سیستان و بلوچستان
اهریمن: شیطان و ابلیس
قوی پنجه: زورمند، توانا
چاک چاک: پاره پاره
آذر گُشسب: آتش تند و تیز، در شاهنامه کنایه از هرچیز مورد نیایش آمده و نیز اسم یکی از پهلوانان است.
سهمگین: خوفناک، ترس آور، ترسناک
اُولاد: نام دیوی است که در خان پنجم، رستم با وی و سپاهیانش مواجه میشود و آنها را تا رو مار میکند.
دستگاه: شکوه، قدرت، عظمت
ارژنگ دیو: نام یکی از سرداران دیو سپید است.
ششمین خان رستم، جنگ با ارژنگ دیو است.
معرکه یادت نره